مردان با صفا
خوشا گازار و مردان با صفایش
به هر جایی که باشند دل در هوایش
یکی همچون خدایی کرد کاری خدایی
به درمانگاه وی شفا یابد هر بینوایی
یکی مسجد بسازد یا حسینیه بهر عبادت
گمانم کار خیر در گازار گردیده عادت
یکی فرزانه مردی چون شیر خدایی
جوانی وقف مردم کرد ،آن قاری ،با مهربانی
مدیری مدبر بود کارش الهی
وجودش از بلا دور ، یا رب الهی
یکی هم خانه اطعام سازد بهر مسکین
خدا خیرت دهد گازاری دل خالی از کین
یکی چون چابکی بیکار در کنج خانه
برای کار کردن می تراشدصد بهانه